«ارغوان درخت عجیب و غریبیه؛
درختای دیگه که آدمحسابی هستن اول برگ میدن بعد گل میکنن، اما درخت ارغوان اول گل میکنه، بعد از اینکه گلهاش ریخت برگ میده،
ارغوان بیتابی عجولانهای داره برای گلدادن، تنه ضخیمش مثل فلز میمونه، بخصوص وقتی باران میخوره و خیس و تیرهرنگ میشه، پایینای تنهی این درخت، اونجایی که چوب یه مقدار گره پیدا میکنه، انگار سوزنی که به رگ زده باشن، پوستش میشکافه و چند قطره خون بیرون میزنه؛ ولی خون جاری نمیشه، عوضش یه دسته گلِ ریز٬ گل ارغوان از چوبِ خشکِ سخت بیرون میاد...»
نقل به مضمون از سخنرانی هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه)
یک سال از آغاز فعالیتهای گروه ارغوان میگذرد اما ارغوان پیش از این درباره ماهیت خود به صورت مستقیم با خوانندگانش صحبتی نکرده است. در سال گذشته اعضای گروه گاه درباره کیستی ارغوان مورد سوال قرار گرفتهاند، اما از آنجا که اصل و اساس جمع ارغوان را کار گروهی، و نه هویت خاص افراد، میسازد، تصمیم گرفتیم به بهانه یکسالگی ارغوان در قالب یادداشتی در مورد چیستی ارغوان و انتخاب این شکل از کار گروهی و هویت جمعی بنویسیم.
ارغوان یک جمع، گروه، یا کارستان اشتراکی (collective) است. تاکنون اعضای ارغوان ثابت نبوده و افرادی با پیشینههای متفاوت به آن وارد و از آن خارج شدهاند؛ هر یک از این افراد بسته به تواناییها، شرایط فردی و اجتماعی، و دغدغه کنش جمعیشان حول اشکال مختلف تبعیض، مشغول به فعالیتهای متفاوتی در ارغوان هستند. از اینروست که به فراخور افراد و امکانات متغیر آنها و شرایط سیاسی و اجتماعی مرزهای این جمع نیز جابجا و هویت گروه ارغوان دچار دگرگونی میشود.
اگرچه فرم و محتوای ارغوان به (کیستی) اعضای آن بستگی دارد، هیچ فردی در ارغوان از اهمیت ویژهای برخوردار نیست بلکه اولویت اعضا پابرجایی گروه برای ادامه فعالیت جمعی است. یادداشتها، ترجمهها، و تحلیلهای ارغوان همه به صورت جمعی نوشته میشوند. بدین نحو، اگرچه اعضای گروه بر سر فرم و محتوای نهایی مطالب به اجماعی نسبی میرسند، اما تولیدات ارغوان منعکسکننده نظر فرد خاصی از افراد گروه نبوده، بلکه تبلور چیزی فراتر از نظر هر کدام از اعضا است؛ تبلوری که همزمان حامل تمامی نیروها، تنشها و جهتگیریهای مختلفِ واقعا موجود در درون این گروه است که خود را به اشکال مختلف در یادداشتهای ارغوان نمایان میسازند. از اینرو تقلیل ارغوان به فرد یا افرادی خاص نه تنها ناعادلانه و غیرمنصفانه، که از واقعیت به دور است. بهعلاوه، کار جمعیای که ماحصلاش با هدف برقراری ارتباط با دیگر گروهها و تاثیرگذاری بر فضای عمومی در ارغوان انتشار مییابد، خود همزمان سبب شکلگیری و دگردیسی هویت جمعی ارغوان در میان افراد گروه می شود. بدینسان، ارغوان همواره در حالِ شدن است.
پایبندی ارغوان به این شکل از کار، ریشه در نقدی بر اشکالی از کار جمعی دارد که در آنها، به دلایل گوناگون از جمله شرایط سیاسی حاکم بر دوران کنونی، فرد و یا افراد خاصی پررنگ شده، هویت گروه به پیشینهی شخصی اعضای آن گره خورده، و یا تولیدات جمعی به تواناییهای فردی برخی اعضا نسبت داده میشوند. امتناع ارغوان از معرفی خود تحت لوای اعضای حاضر در گروه، علاوه بر باور به نیاز مبرم به وجود هویتهای جمعی حول آرمانهای مشترک، و میل به دوری از فردگرایی حاکم بر فعالیتهای جمعی-جنبشی امروزین، زادهی نگرانی نسبت به تکرار روندهای اشتباه در تاریخ کار جمعی است. روندهایی که در جنبشها و کارهای جمعی گوناگون و در بسترهای زمانی و مکانی مختلف (از جمله در جنبش زنان ایران) شاهد نتایج منفی آن بودهایم.
کم نیستند گروههایی که به جای پیریزی هویت جمعی و کسب سرمایه اجتماعی از طریق آن، دست به دامان هویت و سرمایه اجتماعی افرادی خاص میشوند؛ اما تجربهی سالهای اخیر نشان میدهد که چنین روندی در بلندمدت، به دلایل متفاوتی که امیدواریم در آینده بیشتر به آنها بپردازیم، به دلسردی افراد از کار گروهی و اضمحلال جمعهای متفاوت منجر شده است. ارغوان میکوشد هویت خود را به صورت جمعی و صرفا از گذر کار و تولید گروهی شناخته و بشناساند.
آخر اینکه، اینها همه نه به معنی عدم ثبات در مواضع کلی ارغوان و نه به مفهوم نبود روابط قدرت میان اعضای آن است؛ بلکه آنچه فردفرد ما را فرای مرزهای جداکنندهی جغرافیایی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی و سِنی گردهم آورده، ضرورت شکل بخشیدن به فضا و هویتی جمعی حول دغدغهها و آرمانهای مشترک ماست؛ دغدغهها و آرمانهایی که ریشه در تجربه و تحلیل همزمان ما از روابط قدرت و ساختارهای به هم تنیده جنسیتی، طبقاتی، قومیتی، نژادی، ملیتی و غیره دارند؛ روابط و ساختارهایی که به فراخور بستر تاریخی و جغرافیایی و شرایط انضمامی مورد تحلیل متغیرند.
چیستی دغدغهها و آرمانهای ما بیش از آنکه در این متن به وصف آمده باشد، از خلال یادداشتهای ارغوان نمایان می گردد؛ با این همه شاید بتوان گفت، مانند درخت ارغوان که وجودش بدیلی بر هنجارهای درختان است، ما نیز میکوشیم هنجارهای اجتماعی را بدیهی تلقی نکرده و به چالش بکشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر