تولید محتوا یکی از ابزارهای زنده ماندن و بالیدن یک جنبش اجتماعی است. ترسیم افقهای نظری، پیش بردن بحثهای مرتبط با حوزههای عمل و در نهایت مکتوب و مستند کردن تجربیات و اندوختههای فردی و گروهی از کارکردهایی است که میتوان برای تولید محتوا برشمرد. اما چالش اصلی پیش روی ما در بحث تولید محتوا، به «ترجمه» بازمیگردد. آیا ترجمه از زبان دیگری تنها برگردان یک روایت از زبان دیگران است؟ یا انتقال بخشی از یک فرهنگ، تجربه یا عملی اجتماعی است؟ آیا ترجمه نیزبخشی از روند تولید محتوا محسوب میشود یا نه؟
اما در چند سال اخیر یا شاید بهتر باشد بگوییم در دو دههی اخیر سنت ترجمه از زبانهای دیگر در مسائل مربوط به حوزهی زنان نیز مانند عرصههای دیگر اجتماعی و فرهنگی رونق گرفته است. دنیای بیرون از زبان فارسی دنیایی رنگارنگ و متنوع است، نوشتههایی که از یک زبان دیگرند تنها زبانشان متفاوت نیست بلکه برگرفته از پیشینه و دنباله ی خاص خود، هریک سرشت متفاوتی دارند، که معنای شان را فراتر از متن تبیین میکند. تولد هر متنی یا خوانش و روایتی از واقعیت است یا حلقهای از یک زنجیر نظری. ترجمه ی یک متن و رهاکردنش در دنیایی دیگر هرچند نوعی تولید و ارائه ی محتواست، اما لزوما راهگشا نبوده و چه بسا منجر به بروز مشکلات زیادی شود.
همخوان کردن تجربیات دیگر در صورتی تولید محتوای ارزنده در زبان مقصد به حساب میآید که ارتباطی میان متن و زمینهی اجتماعی برقرار شده باشد. اطلاعات از تاریخچهی بحث، توضیحاتی در مورد نویسنده و نحلهی فکری مرتبط با او، اشارهای به بحثهای مرتبط با متن در جامعهی مقصد و نظایر آن میتواند ترجمه را از تیری در تاریکی، به نوری برای بهتر دیدن دنیا تبدیل کند و اندوختهای برای یک حرکت یا جنبش اجتماعی باشد. در واقع ارزشهای مترجم و دید او به دنیای پیرامون که در زمان انتخاب متن برای ترجمه به کمک او میآید – سوگیری که الزامی و البته تعهد آور است- برای تمام کردن کار تولید محتوا نیازمند آن است که حلقهی ارتباط معنایی و مفهومی متن با جامعهی زبانی مقصد را برقرار کند و یا دست کم ربط معنایی متن را در زمینهی تاریخی و پژوهشی مبدا برای خواننده روشن کند. جز این باشد، ترجمه نه تنها تولید محتوایی نیست، بلکه گاهی بر ضد خود عمل میکند یا وارونه خوانده میشود یا در تعلیقی بین مبدا و مقصد رها میشود بی آنکه تجربهای منتقل کند یا مفهومی نو بسازد.
ستم جنسیتی بر زنان مسئلهای جهانی است، سیاستهای مردسالارانه مانند سیاستهای سرمایهسالار ممکن است رنگ عوض کنند و ابتکاراتی متفاوت داشته باشند اما جوهره ای همانند دارند، زنان اما بسته به موقعیت تاریخی، اجتماعی و طبقاتی رویکردهای متفاوتی به مسئله داشتهاند که دیدن و خواندن و دانستن آن همیشه خوب و گاهی لازم است، اما ترجمهی این رویکردها بدون هیچ معرفی میتواند بدیل ناهمخوان یا نامناسبی از نیت نویسنده پدید آورده و یا در دنیای زبانِ دیگر نسبت منطقی ناهمگونی را موجب شود. ترجمه، محتوایی است که بدون معرف تولیدش ناقص باقی میماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر