آنچه در میان هیاهوی نظرات فمینیستهای موافق لایحه جدید کار فرانسه گم میشود، صدایِ خودِ کارگران جنسی است. مجازات کارگران جنسی یا مشتریان آنها، پاک کردن صورت مسئله و پرهیز از برخورد با معضلاتی عینی، همچون بیکاری، تبعیض در بازار کار، و کلیشههای جنسیتی است. ایجاد مانع در مسیر کارِ کارگران جنسی، نه نیاز کارگران جنسی به شغلی درآمدزا را برطرف نموده و نه نگاه جنسیتی به زنان را تغییر میدهد. به جای تصمیم گیری درباره ی اینکه "آیا کارجنسی باید وجود داشته باشد یا نه؟" و "آیا کارگران جنسی توانایی گزینش حرفهی خود را دارند یا نه؟"، نگاه انتقادی ما باید شرایط نامناسب شغلی کارگران جنسی و بسترهای مختلف دربرگیرندهی این حرفه را به چالش کشیده و به دنبال یافتن راههای برونرفت و تغییر این بسترها باشد. بسترهایی همچون فقر اقتصادی، تبعیضهای جنسیتمحور (و نژادمحور و ملیتمحور در جوامعی مانند جامعه فرانسه) در بازار کار، و کلیشههای جنسیتی که پیشاپیش نقش و چیستبودگی "زن" را در خانواده، بازار کار، و به طور کلی اجتماع ترسیم میکند. رهایی "زنان" نه در گروی از میان برداشتن کار جنسی، بلکه منوط به تلاش در راستای رهایی از فقر و دیگر گونههای تبعیض است.
------------------------
پانوشتها؛
۱. Emma Goldman
۲.تردید در صحت این آمارها بدین خاطر است که تهیه آمار معتبر از تعداد و موقعیت کارگران جنسی به دلایل مختلف امری دشوار و چه بسا ناممکن است. اولا، فقدان امنیت کار جنسی موجب بی اعتمادی کارگران جنسی در ارائه مشخصات خود می گردد و همین طور منجر به پنهانی بودن، دیده نشدن، و ثبت ناپذیری بسیاری از این دسته کارگران می شود. ثانیا، تعریف دقیق کارجنسی امری بحث برانگیز است و مشخص نیست که در ارائه آمارها واژه کارجنسی دقیقا به چه طیفی از خدمات جنسی اطلاق می شود. ثالثا، بی طرفی آمارهای موجود در این زمینه به جد محل شک است چراکه استفاده از آنها در بسیاری از موارد در راستای دفاع از سیاست های حذف کارجنسی، با توجیه مخالفت با قاچاق زنان بوده و در عمل به برخوردهای نژاد پرستانه با مهاجران انجامیده است.
در ارتباط با این مسئله:
۳. زیرزمینی و غیر قانونی بودن کار جنسی در ایران و نبود آمارها و گزارش های علنی و دقیق در مورد وضعیت کارگران جنسی، بررسی این موضوع در بستر ایران را دشوار می سازد. از سوی دیگر،عدم وجود حکمی صریح حول کارجنسی در قوانین جمهوری اسلامی و هم طراز بودن آن با دیگر اشکال «رابطه نامشروع» موجب می شود که موضع گیری حاکمیت نیز در این مورد به آسانی قابل تحلیل و قضاوت نباشد. با این همه، برای مطالعه درباره ی مشتریان کارگران جنسی در تهران میتوانید به گزارشی که اخیرا در این مورد منتشر شده است رجوع کنید:
ممنون. به نظرم این متن ارغوان نسبت به متنهای قبلی یک امتیاز مهم داشت و اونم اینکه بیشتر از اینکه در سطح طرح مسائل و پرسشهایی که شاید مساله بودنشون از قبل معلوم بوده باقی بمونه، دست به موضع گیری مشخص و منسجم برابر یک مساله زد و تلاش کرد تا جواب خودش رو برابر اون پیش بکشه.
پاسخحذفبا این همه، چیزی که به نظرم نادیده گرفته شده بود ربط دادن بی واسطه ی زن بودن به کارگری جنسی بود. این نقیصه به خصوص با ارجاع به اما گلدمن و بحثش در این باب همزمان پوشانده و بغرنج تر می شه. چون درسته که برای اما گلدمن مساله ی روسپیگری و برخورد با اون درون معضلات زنانه تعریف می شده، اما به قول متن 97 سال بعد از اون دوران، شاید می شد/بشه تیغه ی انتقادی رو تا اونجا جلو برد که اساساً هر گونه ارتباط و اتصال بی واسطه میان کارگری جنسی و زن بودن رو زیر سوال برد. یعنی لااقل به چالش کشید.
نوژن جان، ممنون از توجه ات. درست است، هیچ ارتباط بی واسطه و ذاتی میان زن بودن و کارگری جنسی وجود ندارد و در هنگام نوشتن این متن نیز این نکته میان اعضای ارغوان مطرح شد و شاید خوب بود متن اشاره ای به ساختگی بودن این ارتباط میکرد. اما از آنجایی که در گفتمان قانونی، تقریبا همواره، زنان مصداق کارگری جنسی فرض می شوند و مردان مشتری کار جنسی (حتی هنگامی که کارگر جنسی مرد است)، وجود این دوگانه (زن و مرد) همراه با نقش هایشان در گفتمان حول کارجنسی انکار ناپذیر است. و البته به وجود آمدن این گفتمان دوگانه محور خود بخشی از همان چرخه ی مورد نقد است، که شاید پرداختن به آن مطلب دیگری را میطلبد.
حذفممنونم از توضیح دقیق و امیدوارکننده ای(در رابطه با مطالب بعدی) که در پاسخم دادید.
حذف